روز چهارم
لشکر امام از مکه خارج شده بودند، در چپ و راست لشکر امام از میان زمین
و آسمان، صدای کشیدن شمشیرها از غلاف به گوش میرسید؛ اما چیزی دیده نمیشد.
در بین لشکر امام، بودند کسانی که میدانستند لشکری از فرشتگان آسمانی به
سرکردگی فرشتگان مقر?`ب، ارتش امام را پشتیبانی میکنند.
امام یکی از یاران نزدیکش را با یکصد نفر از مردان مسلح، به فرماندهی
شهر مکه گمارده بود.
لشکر امام هنوز چندان از مکه دور نشده بود که پیشقراولان سپاه امام خبر
آوردند که سربازی از لشکر دشمن، حامل پیغامی برای امام است.
چند لحظه بعد، دو تن از یاران امام، در حالی که از هر طرف بازوان سرباز
جوانی را گرفته بودند، به امام نزدیک شدند. جوان به زحمت قدم برمیداشت.
پیک کفار، سرباز جوانی بود که صورتش شاید بر اثر یک ضربة هولناک،
تقریباً به پشت چرخیده بود و در حالی که گریه میکرد، خود را به پای اسب
سفید امام انداخت و با زبانی که برای یاران امام نامفهوم بود، شروع به
تضر?`ع و التماس کرد.
امام از اسب پیاده شد؛ دستی به صورت سرباز جوان کشید و گردن او را آهسته
با دست پیچاند و به حالت عادی در آورد؛ سپس شهادتین را به او تلقین نمود.
سرباز جوان در حالی که میگریست، سرش را زیر انداخت و شهادتین را بر زبان
جاری کرد.
لحظهای بعد، خبری مثل باد در میان سپاه امام پیچید.
«نصر من الله و فتح قریب». خداوند قهار، لشکر کفر را در سرزمین بیداء، به
زمین فرو برده بود.
سر تیتر
بَقیت الله خیرٌ لَکُم اِن کُنتُم مؤمنین.
اخبار مخابره شده از عربستان وبنا به گزارش طبقمستقیم خبرنگار ما از مکة بینندگان عزیز! توجه فرمایید؛
مکرمه، قائم آل محمدصلی الله علیه و آله، حضرت حجت، صاحبالزمان، وارث
انبیا و اوصیا، امروز جمعه، در مکه معظمه، ظهور کرده است. تکرار میکنم؛
حضرت حجت که درود خداوند بر او باد، امروز خروج کرده است